تلفن همراه پیرمردی که در اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد.

به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد

هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید ، چی نوشته؟ .

گفتم:  همه چیزم 

پیرمرد با وجدی کودکانه گفت: الو سلام عزیزم …

دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و شادی مضاعف به من گفت:

همسرم است…

عاشق شدن آسان است آنقدر که همه انسانها توان تجربه کردن آن را دارند.

مهم عاشق ماندن است…

بی انتها، بی زوال، تاابد، بی منت…


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هرچه که هست، بگذریم. خدانگهدار sabtfarda هنرستان وحدت یاسوج منتظران bartardigital Bobby دست نویس سایت amgames معماری ♥ایــــــــــــــــــــــران زیبای من♥